loading...
فارسی ناز، دیدنی ها، کامپیوتر، خبری، پزشکی، مذهبی، عکس، مطالب جالب و خواندنی، آموزشی
Admin بازدید : 18159 پنجشنبه 14 آذر 1392 نظرات (0)

http://bazifan.ir/wp-content/uploads/gta-5.jpg

چندی است که بازی جی تی ای هفت برای پی سی منتشر شده است . البته نسخه ی ایکس باکس و پلی استیشن این بازی زودتر منتشر شده بودند. امروز سایت (های کمپرس گیم) مفتخر است که نسخه ی فوق فوق فشرده شده و ریپ شده ی این بازی را برای علاقه مندان و کاربرانش به صورت رایگان و در حجم 500 مگابایت ارائه دهد . تاکنون زیاد شنیده اید که در سایت های دیگر گفته شده است مثلا دانلود بازی جی تی ای آی وی با حجم 13 مگابایت ولی این حجم ها فقط وسوسه کننده بوده و کاربران را به خود جلب میکنند اما این بازی با حجم 500 مگابایت برای دانلود قرار داده شده است و شما دیگر از این کم حجم تر نمی توانید این بازی را پیدا کنید و اگر در سایتی حجمی کمتر از این بود بدانید که آن بازی غیر واقعی است . این بازی توسط ما تست شده و کاملا واقعی واقعی میباشد . در این بازی شما با دنیایی واقعی رو به رو هستید . گیم پلی بازی نسبت به نسخه های قبلی همین کمپانی پیشرفت قابل توجهی دارد. اسلحه ها به قدری زیاد هستند که می توانید در مقابله با دشمنان خود در ماموریت های جذاب این بازی از آن ها استفاده کنید ولی باید مراقب باشید چون در این بازی دیوار ها هم گوش دارند به این معنی که شما نباید در مکان های عمومی اسلحه به دست در خیابان ها قدم بزنید زیرا باعث رعب و وحشت مردم در خیابان خواهید شد و چه بسا پلیس سریعا خبر دار شده و درصدد دستگیری شما باشد.

اکنون می توانید این بازی زیبا را که فوق کم حجم بوده و فقط 500 مگابایت حجم دارد و تا امروز هیچ سایتی در ایران آن را برای کاربرانش قرار نداده را از سایت ما دانلود نمایید و به آرزوی دست نیافتی خود جامه ی عمل بپوشانید...

Admin بازدید : 43 پنجشنبه 14 آذر 1392 نظرات (0)
دیروز سه شنبه کنی، کلسی، ناتالی، براندون، الکسیس، ناتان و جوئل McCaughey، از شهر کارلایل در آیووا ، شانزدهمین زاد-روز خود را جشن گرفتند.

نخستین هفت قلوهای دنیا ۱۶ ساله شدند + تصاویر

اولین هفت قلوهای جهان ۱۶ ساله شدند.

به گزارش تکناز ، در روز سه شنبه کنی، کلسی، ناتالی، براندون، الکسیس، ناتان و جوئل McCaughey، از شهر کارلایل در آیووا ، شانزدهمین زاد-روز خود را جشن گرفتند.

پزشکان مطمئن نبودند که آنها بتوانند از هفته اول عمر خود به سلامت بگذرند؛ اما این هفت قلو، حالا، دارند خود را برای رفتن به سمت رویاها و آینده خود آماده می کنند.

جالب این که این ۷ فرزند در حالی به دنیا آمدند که چندین سال والدینشان در پی درمان ناباروری بودند و به همین دلیل، مادرشان می گویند: این لطف خداوند بود که به ما فرزند عطا کرد.

یادمان باشد، وقتی می گوییم «اولین …» یعنی اولینی که ثبت شده است. وگرنه، به احتمال زیاد، در مواردی، قبل از این هم مواردی این چنینی وجود داشته است.

نخستین هفت قلوهای دنیا ۱۶ ساله شدند + تصاویر

نخستین هفت قلوهای دنیا ۱۶ ساله شدند + تصاویر

نخستین هفت قلوهای دنیا ۱۶ ساله شدند + تصاویر

نخستین هفت قلوهای دنیا ۱۶ ساله شدند + تصاویر

نخستین هفت قلوهای دنیا ۱۶ ساله شدند + تصاویر

نخستین هفت قلوهای دنیا ۱۶ ساله شدند + تصاویر

 

منبع : روزگارنو

Admin بازدید : 27 پنجشنبه 14 آذر 1392 نظرات (0)
دکتری برای خواستگاری دختری رفت !+ داستان جالب
دکتری برای خواستگاری دختری رفت ولی دختر او را رد کرد و گفت به شرطی قبول میکنم که مادرت به عروسی نیاید.

آن جوان در کار خود ماند و پیش یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت: در سن یک سالگی پدرم مرد ومادرم برا اینکه خرج زندگیمان را تامین کند در خونه های مردم رخت و لباس میشست

حالا دختری که خیلی دوستش دارم شرط کرده که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است نه فقط این بلکه این گذشته مادرم مرا خجالت زده کرده است به نظرتان چکار کنم

استاد به او گفت:از تو خواسته ای دارم به منزل برو و دست مادرت را بشور، فردا به نزد من بیا و بهت میگم چکار کنی

و جوان به منزل رفت و اینکار را کرد ولی با حوصله دستای مادرش را در حالی که اشک بر روی گونه هایش سرازیر شده بود انجام داد زیرا اولین بار بود که دستان مامانش درحالی که از شدت شستن لباسهای مردم چروک شده وتماما تاول زده و ترک برداشته اند را دید

طوری که وقتی آب را روی دستانش میریخت از درد به لرز میفتاد.

پس از شستن دستان مادرش نتونست تا فردا صبر کند و همون موقع به استاد خود زنگ زد و گفت:

ممنونم که راه درست را بهم نشون دادی من مادرم را به امروزم نمیفروشم چون اون زندگی را برای آینده من تباه کرد . . .

به سلامتی همه مادرا
Admin بازدید : 91 پنجشنبه 14 آذر 1392 نظرات (0)
داستان های شیوانا : آسمان می‌خواهی؟! بال‌هایت را باز کن!

 

    آسمان می‌خواهی؟! بال‌هایت را باز کن! ( داستان )

شیوانا از راهی می‌گذشت. مرد جوانی را دید که غمگین و افسرده قدم می‌زد. خود را کنار او رساند و هم‌پای او قدم برداشت و در همان حال از او دلیل اندوهش را پرسید.

مرد جوان آهی کشید و گفت: "قصد دارم کارگاهی نجاری بزنم اما سرمایه‌ام اندک است و می‌ترسم کسب و کارم نگردد و همین سرمایه کم را از دست بدهم."

شیوانا با لبخند پرسید: "حال چرا شغل نجاری را انتخاب کرده‌ای؟"


مرد جوان گفت: "این شغل اجدادی ماست و هنر و مهارت نجاری چیزی است که در خون من جریان دارد. پدر و پدربزرگ من نجارهای خوبی بوده‌اند ولی در یک آتش‌سوزی همه اموال خود را از دست دادند و به روز سیاه نشستند. از یک سو می‌ترسم من هم در نهایت شکست بخورم و از سوی دیگر می‌بینم که چیزی غیر از شغل نجاری مرا راضی نمی‌سازد. شما می‌گویید چه کنم؟"

شیوانا کمی قدم‌هایش را تندتر برداشت و در همان حال با مرد جوان صحبت کرد. شیوانا گفت: "بچه عقاب وقتی می‌خواهد در آسمانی که پدر و مادرش پرواز می‌کنند بپرد لب صخره می‌رود و از آن‌جا بال‌هایش را باز می‌کند تا اولین باد مخالف او را به سمت بالا ببرد. باد که آمد او در آسمان است. اگر باد مساعدی بوزد و بال‌های بچه‌عقاب باز نباشد هرگز پروازی اتفاق نمی‌افتد. عقاب بال‌بسته شبیه سنگی است که سقوط فرجام حتمی اوست."

مرد جوان بی‌اختیار گام‌هایش را تندتر برداشت تا به شیوانا برسد و در همان حال پرسید: "اما به شما گفتم که سرمایه‌ام اندک است. می‌ترسم این سرمایه اندک را از دست بدهم؟"

شیوانا قدم‌های خود را سریع‌تر کرد و در همان حالت گفت: "تو می‌گویی مهارت نجاری در رگ و خون تو نهفته است، پس می‌توانی این مهارت اجدادی را پیش‌فروش کنی. وسایل اولیه را تهیه کن و به صورت سیار به سراغ مشتری برو و در محل و با سرمایه اولیه مشتری برایش کار را انجام بده مزد خودت را هم آخر سر بعد از تحویل کار به مشتری و تایید او بگیر. در این صورت تو سرمایه‌ات نزد خودت می‌ماند و مشتری خودش هزینه‌ها را پرداخت می‌کند. فردی که مهارت دارد نیازی به مکان و کارگاه ثابتی ندارد.

هر جا باشد مهارتش را می‌تواند بفروشد. آن‌قدر به صورت سیار نجاری کن تا سرمایه اضافی کافی برای خرید یک کارگاه بزرگ و ایمن در مقابل آتش‌سوزی را برای خودت فراهم کنی."

مرد جوان هم که هم‌پای شیوانا داشت می‌دوید با خنده گفت: "در تعجبم چرا این راه زودتر به فکر من نرسید؟"

و شیوانا ایستاد و به مرد جوان که همچنان داشت می‌دوید گفت: "چون بال‌هایت را بسته بودی و در خود فرو رفته بودی و آهسته قدم برمی‌داشتی و انتظار داشتی آسمان برای تو آغوشش را باز کند. الان چون داری با امید و نشاط می‌دوی می‌توانی بفهمی چرا بچه عقاب قبل از پریدن بال‌هایش را باز می‌کند و مطمئن است که آسمان برای پرواز او آماده است. تو هم اگر در مهارت نجاری واقعا یک عقاب هستی بال‌هایت را هر جا که هستی باز کن. پرواز تو همان جا اتفاق می‌افتد."

منبع: مجله موفقیت

تعداد صفحات : 17

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 81
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 42
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 50
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 96
  • بازدید ماه : 379
  • بازدید سال : 4,003
  • بازدید کلی : 75,301
  • کدهای اختصاصی